ما را فالو کنید:
روشهای تبدیل پول سلولی به کلون خالص (سینگل)
در حال حاضر برای سلولهای پستانداری غالباً از سیستمهای ادغام تصادفی برای ترانسفکشن استفاده میشود که منجر به ایجاد یک پول سلولی میشود که دارای انواع سلولها با سایتهای غیرقابل پیشبینی ادغام کروموزومی، تعداد کپی نامشخص، و بیان پروتئین ناهمگن، هستند. درنتیجه تلاش زیادی برای غربالگری لازم است تا سلولی با تولید بالا از میان پول سلولی انتخاب شود. یکی از مهمترین مراحل روند توسعه یک رده سلولی، روش “انتخاب کلون” است که برای شناسایی انواع مطلوب از میان انواع مختلف و ناهمگون سلولهای ترانسفکت شده (پول سلولی) به کار میرود.
البته روشهای ادغام هدفمند نیز وجود دارند، اما از لحاظ تولید با تعداد ترجمههای ژنی بالا، قابل رقابت با روشهای استانداردی که چندین کپی از ژن را ترانسفکت میکنند، نیستند. هر چند روشهای هدفمند مزایایی مانند بیان همگن ژنی و تولید کلونهای پایدار دارند، چون ممکن است در اثر ادغام کپی زیاد از ژن در سلول، خاموش کردن ژنی در برخی مناطق اتفاق بیفتد. همچنین، با سادهسازی مرحله انتخاب، توسعه رده سلولی در زمان کمتری اتفاق میافتد. به هر حال امروزه اکثراً روشهای ادغام تصادفی مورد استفاده قرار میگیرند که تاثیرگذاری مرحله “انتخاب کلون مطلوب” را افزایش میدهد.
علاوه بر اثرات غیر قابل پیشبینی ادغام تصادفی، ردههای سلول CHO، مانند دیگر ردههای نامیرا، در معرض تنوع کلونی ژنوتیپی و فنوتیپی هستند. این موضوع برای تولید در یک محیط صنعتی نامطلوب است، زیرا برای تولید داروهای بیولوژیکی که در انسان استفاده میشوند، ردههای سلولی کلونال (که برگرفته از یک سلول منفرد هستند) مورد نیاز هستند تا عملکرد تکرارپذیر و دارای صحت و دقت مناسب داشته باشند (شکل 1).
در سالهای اخیر اثبات کلونالیته (تک کلون بودن) به کانون توجه FDA و سایر مقامات نظارتی تبدیل شده است. بسیاری از شرکتها در طول فرآیند بررسی IND محصولات بیولوژیکی خود نظراتی را در مورد این موضوع دریافت کردهاند. اگرچه به صراحت در هیچ سند نظارتی این مساله صراحتا ذکر نشده است، توسعه بانکهای سلولی کلونال در ICH Q5D و EMA/CHMP ارجاع شده است. به عبارت دیگر، این موضوع علاوه بر این که در قوانین مربوط به FDA مورد توجه هست، بر راندمان تولید پروتئین مورد نظر هم تاثیر زیادی دارد. به دلیل اینکه برای تولید پروتئینها انرژی متابولیکی سلول مصرف میشود، سلولهایی که تولید پروتئین نوترکیب کمتری داشته باشند، انرژی اضافه را مصرف نمیکنند، و در طول دوره رشد دارای مزیت تکاملی شده و در نتیجه به تدریج در جمعیت غالب خواهند شد. بنابراین، برای تولید پایدار و زیاد پروتئین نوترکیب منطبق بر قوانین، مرحله “انتخاب” مهم است.
شکل 1: نموداری نمادین به منظور مقایسه تاثیر ناهمگونی جمعیت سلول مولد بر افزایش بازه تغییرات پارامترهای ماده تولید شده.
انواع روشهای مورد استفاده جهت تهیه تک کلون
سادهترین روش برای ارائه احتمالی بالا از کلونالیته یک بانک سلولی، مستندسازی رسوب میکروتیتری یک سلول منفرد در چاهک کشت سلول، یا بوسیله مرتبسازی سلولی (FACS)، و یا استفاده از روش محدودیت رقت و تصاویر گرفته شده در ابتداییترین مرحله ممکن در طول توسعه رده سلولی است. در شکل 2 به صورت مختصر مقایسهای از ویژگیها و همچنین مزایا و معایب هر روش نمایش داده شده است.
شکل 2. مقایسه ویژگیها و مزایا و معایب دو روش معمول تهیه تک کلون
روش محدودیت رقت از قدیمیترین و رایجترین روشهای مورد استفاده است. در این روش سلولها در پلیتهای 96تایی به نحوی تقسیم میشوند که از لحاظ آماری در هر چاهک، حداکثر یک سلول قرار بگیرد. پس از قرار دادن سلولها لازم است تا سپس هر چاهک با دقت بررسی شده و تعداد سلولهای زنده در آن مشخص میشوند. با نگهداری پلیت در انکوباتور، چاهکهایی که دارای کلونهایی باشند که از یک سلول مشتق شدهاند، برای آنالیزهای بعدی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. در برخی مقالات پخش اولیه سلولها به نحوی صورت گرفته که به هر خانه کمتر از یک سلول (تا نیم سلول) برسد. به این ترتیب، اطمینان بیشتری از تک کلون بودن سلولهای نهایی داریم. این روش هر چند قدیمی و بسیار زمانبر (از 6 تا 8 ماه) است ولی به دلیل سهولت و در دسترس بودن هم چنان مورد استفاده قرار میگیرد.
در سالهای اخیر، ابزارهای تخصصی و رباتیک برای مرتبسازی سلولی، تصویربرداری و چاپ سلولی در دسترس شرکتهای دارویی قرار گرفتهاند تا روند تک کلون نمودن با سرعت، دقت، و صحت بیشتری صورت بپذیرد. به عنوان مثال، دستگاههایی مانند VIPS و یا دستگاهها ارائه شده توسط شرکت Cytena (شکل 3)، با قرارگیری در زیر هود بیولوژیک، میتوانند به صورت خودکار محلول سلولی را که در اختیارشان قرار گرفته است، به نحوی بین هر چاهک تقسیم کنند که تنها یک سلول در هر چاهک قرار بگیرد. نکته قوت این دستگاهها، علاوه بر افزایش سرعت و دقت کار، مستندسازی تقسیم سلولها و روند رشد آنهاست که به صورت مستقیم قابل ارائه در اسناد مختلف هستند.
شکل 3. نمایی از دستگاههای جدید و اتوماتیک برای تهیه تک کلون
نکته قابل ذکر در روند تهیه تک کلون این است که روشهای ذکر شده تنها تضمین مشتق شدن جمعیت سلولی از یک تک سلول را مورد توجه قرار میدهند و در تمامی این روشها لازم است تا در مرحلههای بعد تعداد زیادی از این جمعیتهای تک کلون شده را مورد بررسی و غربالگری قرار داد تا به بهترین تک کلون رسید. حال اگر بتوان از ابتدا همان تک کلونی را که بیشترین بازده تولیدی را دارد انتخاب کرد، صرفهجویی زیادی در زمان و هزینه مواد خواهیم داشت. به منظور تشخیص ماده تولید شده توسط سلولها میتوان یک ویژگی فلورسانس را به سلول اضافه کرد، به نحوی که سلول مطلوب که بیان نوترکیب بیشتری دارد فلورسانس بیشتری هم داشته باشد. اضافه کردن خاصیت فلورسانس، بدون استفاده از ژن جداگانه، و از طریق آنتیبادیها نیز قابل انجام است. نکته قابل تامل این قسمت در مورد پروتئینهای تولید شده به صورت ترشحی است. در مورد این پروتئینها باید از روشهایی استفاده کرد که پروتئین نوترکیب ترشح شده در اطراف غشای سلول باقی بماند. این کار را میتوان با قرار دادن سلولها در فضای نیمه سیال (میکرودراپلت های آگارزی یا هیدروژل های فعال با نور)، اتصال ثابت سلولها به سطح (با سرما یا با تمایل سطحی)، یا استفاده از پروتئینهای بین غشایی و furin cleavage peptide (RAKR) برای اتصال موقت پروتئین ترشح شده به غشای بیرونی سلول، انجام داد. هر کدام از این روشها نقاط ضعف خاص خود را دارند، مثلا آزاد کردن سلولها از آگارز ممکن است در زندهمانی آنها موثر باشد.
پرکاربردترین روش انتخاب بهترین مولد به صورت تک کلون، روش ClonePix است که در آن سلولهای مولد در یک محیط نیمه سیال قرار میگیرند و با اضافه کردن خاصیت فلورسانس به محصول تولیدی، دستگاه به صورت خودکار محیط حاوی سلولها را اسکن کرده و کلونهای با فلورسانس بیشتر که نشاندهنده تولید بیشتر هستند، جدا کرده و کشت میدهد (شکل 4).
شکل 4. نمایی از به کاری گیری روش ClonePix برای انتخاب تک کلون با بیشترین تولید.
تمام روشهای ذکر شده تاکنون، برای ردههای سلولی تولیدی جدید قابل اجرا هستند، اما در مورد ردههای سلولی که قبل از برقراری این مقررات تهیه شده و ایزوله شده باشند، کاربردی ندارند. برای این منظور، فناوریهای تکمیلی علاوه بر رویکردهای مستندسازی تک سلولی ذکر شده در بالا در دسترس هستند. این روشها شامل تکنیکهای ساترن بلات برای تشخیص حضور ژن نوترکیب در بخشهای ژنومی مشخص، PCR اتصالی یا تکثیر جایگاه هدف (TLA) برای شناسایی محل ادغام دقیق ژن، و هیبریداسیون فلورسانس درجا (FISH) (به طور بالقوه در ترکیب با رنگآمیزی کروموزوم) برای تشخیص محل کروموزومی ژن نوترکیب است.
به طور کلی، تکنیکهای قبلی بر ارائه دادههایی تمرکز میکنند که نشاندهنده این باشند که یک رویداد ادغام منحصربهفرد و منفرد اتفاق افتاده است، و همچنین از نظر آماری نشان میدهند که تمام سلولها با آن مکان و توالی ادغام خاص از یک کلون منفرد مشتق شدهاند. در بیشتر موارد، بعید است که چندین سلول ژن مورد نظر را دقیقاً در یک مکان ادغام کرده باشند. با این حال، در مورد پروتکلهای ادغام ژنی هدفمند، این رویکردها برای حمایت از کلونالیته شکست خواهند خورد. همچنین، برای کسانی که از سلولهای CHO استفاده میکنند، مهم است که در نظر داشته باشند که ژنوم سلولهای CHO به دلیل سرعت تقسیم سریع این سلولها در کشت، دائماً با سرعت بالایی در حال تغییر است. این موضوع هم به وقوع بازآراییهای ژنومی مانند جابهجاییها و SNPها و هم به تغییرات در اپی ژنوم و رونوشت ژنوم، که بر رفتار سلولها تأثیر میگذارد، مربوط میشود. در حالی که یک ساب کلون ممکن است به روش خاصی رفتار کند، اگر دوباره ساب کلون شود، ویژگیهای ساب کلونهای جدید ممکن است دوباره متفاوت از هم شوند در حالیکه همچنان همان محل ادغام ژنوم را حفظ میکنند. این موضوع باعث میشود که پروتکلهایی که به تنهایی به سایتهای ادغام نگاه میکنند، برای تعیین تککلونالیته غیرقابل اعتماد باشند. بنابراین، برای شناسایی قطعی کلونالیته و تبار سلولی (شناسایی ساب کلون مادری یا رده سلولی میزبان)، ابزارهای پیچیدهتری مورد نیاز است که ژنوم را با جزئیات بیشتری تجزیه و تحلیل کند. توالی یابی نسل بعدی (NGS) کل ژنوم یک ابزار قدرتمند است و در حال تبدیل شدن به روش انتخابی در ارائه شواهدی مبنی بر مونوکلونالیته برای بانکهای سلولی است.